شروعی دوباره
بی تو طوفان زده دشت جنونم
|
دفاع از پایان نامه
عنوان پایاننامه : مقایسه گیاهپالایی دو گونه گیاه شبدر متفاوت در مورفولوژی ریشه گیاه با حضور و بدون حضور میکوریزا در خاک آلوده به کادمیوم سه شنبه 1391/8/30 نیستی دارم دق می کنم نیستی دارم می پوسم عکساتو من یکی یکی بر می دارم میبوسم از خدا میخوام دوباره تورو ببینم رو به روم تموم اشکام هدیه ی نبودنت کنار من نیستی دارم دق می کنم نیستی دارم می پوسم باباجون الان شده 4 سال که از پیشمون رفتی پس دیگه کی میگی منم بیام خستم از این دنیا دیگه
به سراغ من اگر می آیی... تند و آهسته چه فرقی دارد؟؟ تو به هر جور دلت خواست بیا... مثل سهراب دگر، جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بردارد مثل آهن شده است!!! تو فقط زود بیا.... بیااااااااااااااااااااااااااا سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟ عادت میکنم به داشتن چیزی و سپس به نداشتنش به بودن کسی و سپس به نبودنش تنها عادت میکنم اما فراموش نه...........!!!!!!!!!!! دلم گرفته خیلی هم گرفته
از پس شیشه عینک استاد سرزنش وار مرا مینگرد از پس چهره من میخواند که چه ها در دل من میگذرد میکند جمله خود را دنبال بچه ها عشق گناه است گناه وای اگر بر دل نوخاسته ای لشکر عشق بتازد ناگه مینشینم همه ساعت خاموش در دل خویشتنم غوغاییست ساکتم گرچه به ظاهر اما در دلم با غم خود دنیاییست
گاهی دلم می خواهد وقتی بغض می کنم خدا از آسمان به زمین بیاید اشکهایم را پاک کند دستانم را بگیرد و بگوید: آدمها اذیت می کنند؟ بیا بریم......................
این روزها خوابم نمی آید فقط می خوابم که بیدار نباشم
نمیدانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید.... دنیا پر شده از قاصدکهایی که راهشان را گم می کنند.... نه میتوانی خبر دهی و نه میتوانی خبر بگیری!!!!!!
کهنه فروش تو کوچمون داد میزد: کهنه می خریم، وسایل شکسته و پاره و پوره می خریم، بی اختیار فریاد زدم قلب شکستم می خری؟ گفت که اگه ارزشی داشت، کسی اونو نمی شکست... چه دنیا زشت شده یعنی ما آدما خودمون زشتش کردیم دیگه مثل قدیما نیست دیگه هیچی قشنگ نیست بنظرم همه دست به دست هم دادیم که این دنیارو با تمام وجود خراب کنیم اهههههههههه دیگه حالم از این زندگی بهم میخوره دیگه عشقی وجود نداره اگه هم داره الکی شده بعد دو روز تموم میشه یا میزنن زیرش. چرا خدا دیگه قیامتو نمیاره اخه دیگه خوبی نمونده منتظر چیه دیگه؟ کثیف بودن. گناها خیلی وحشتناک شدن. خدایا خودت به دادمون برس.
نه تو می مانی و نه اندوه دلم گرفت از این روزا از این روزای بی نشون
از این همه در به دری از گردش چرخ زمون
دلم گرفت از آدما از آدمای مهربون
از این مترسکای پست از هم دلای هم زبون
تو هم که بی صدا شدی آهای خدای آسمون
اهای خدای عاشقا تویی فقط دل خوشیمون
آره دلم خیلی پره از غمهای رنگ و وارنگ
از جمله ی دوست دارم دروغ های خیلی قشنگ
من از هزار سال خستگی
از کنج زندون اومدم دلم کویره غربته به عشق بارون اومدم غرور تیکه تیکه مو می خوام که مرهم بذارم غصه های یه عمرمو رو دوش عالم بذارم هيچ کس اشکي براي ما نريخت اینم برای دوستی که میگفت چرا مطلب نمیذارم. اینم مطلب جدید امیدوارم خوشت اومده باشه. ((دوست))
خداوندا تو ميداني كه من دلواپس فرداي خود هستم
مباداگم كنم راه قشنگ آرزوهارا...
مبادا گم كنم اهداف زيبا را...
دلم بين اميد ونااميدي ميزند پرسه.... ميكند فرياد...
ميشود خسته...
مراتنها تونگذاري....
خداوندا می دانی: یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی بگذار منتـظـر بمانند.. چقدر دلتنگی حس بدیه چقد بده که آدم دلتنگ کسی باشه که بدونه دیگه برنمیگرده الان من اون حسو دارم دلتنگم دلتنگ دلتنگ دلتنگ دوست دارم تا جایی که جون دارم و قدرت از ته دل داد بزنم شاید اینجوری بهتر بشم ولی نمیشه. پس از درون داد میرنم خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا کمکممممممممممم کنننننننننننننننننننننننم جز توکسی رو ندارمممممم خدا
خدا: بنده من نماز شب بخوان و آن 11 رکعت است....
بنده: خدایا خستهام، نمیتوانم.
خدا: بنده من 2 رکعت نماز شفع و 1 رکعت نماز وتر بخوان...
بنده: خدایا خستهام، برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.
خدا: بنده من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان...
بنده: خدایا سه رکعت زیاد است.
خ خدا: بنده من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.
ب بنده:خدایا امروز خیلی خستهام، آیا راه دیگری ندارد؟
خ خدا: بنده من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنده: خدایا من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم خواب از سرم میپرد.
خدا: بنده من همان جا که دراز کشیدی تیمم کن و بگو یا الله
بنده: خدایا هوا سرد است و نمیتوانم دستانم را از پتو دربیاورم.
خدا: بنده من در دلت بگو یا الله ما برایت نماز شب حساب میکنیم.
بنده اعتنایی نمیکند و میخوابد.
خدا: ملائکه من میبینید چقدر ساده گرفتم، انا او ساده گرفته است و چیزی به اذان صبح نمانده، او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است. امشب با من حرف نزده است.
ملائکه: خدوندا دوباره او را بیدار کردم، اما باز خوابید.........
خدا: ملائکه من در گوشش بگویید که پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا باز هم بیدار نمیشود..........
خدا: اذان صبح را میگویند. هنگام طلوع آفتاب است. ای بنده من بیدار شو. نماز صبحت قضا میشود.
ملائکه: خداوندا نمیخواهی با او قهر کنی؟
خدا: او جز من کسی را ندارد، شاید توبه کرد.........
بنده من هنگامی که به نماز میایستی، من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو آنچنان غافلی که گویا صدها خدا داری........
حرف دیروز : این نیز بگذرد .
سلام دوستان با صفا ویاران همیشه همراه سرزمین دلتنگی من
بفرمایین دهنتونو شیرین کنید . اگه نمی خواین کادو بدین حداقل بهم تبریک بگین. ششم بهمن....روز تولد من .. مبارک
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند ! به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند ! به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند ! ...... به دستان پدرت ، به جارو کردن مادرت ، به راننده ی چاق اتوبوس ، به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد ، به راننده ی آژانسی که چرت می زند ، به پلیسی که سر چهار راه با کلاه صورتش را باد می زند ، به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند ، به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد ، به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی ، به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان ، به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی ، به هول شدن همکلاسی ات پای تخته ، به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای را پر کنی ، به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی ، .............. نخند ، نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...
اخم می کند ... به پوزخند آدمی به آدمی دیگر ! آغاز با خدا در زندگی سقوط در برکه سیاه از این همه گناه یک تک درخت پیر ادامه مطلب بیخودی خندیدیم تمومممممممممممممممممممم همه چییییییییییی
نقطه سر خط
اربعین به تمام شیعیان تسلیت
خواستم زندگی کنم راهم را بستند
خواستم ستایش کنم گفتند خرافات است خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است خندیدم گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید می خواهم پیاده شوم تا اطلاع ثانوی دیگه چیزی نمینویسم شاید بعد دکتری. ولی یه روزی برمیگردم. معلوم نیست دعا کنید دکتری قبول بشم اگر بار گران بودیم.................................رفتیم اگر نامهربان بودیم................................رفتیم خداحافظ دوستاننننننننننن خدانگهداررررررررررررررررررررررررررررررررررررر بزن آهنگو |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |